Question

morbid بیمار ، دچار بیماری ، بیمارگونه ، سهمگین ، مخوف Doctor Grill spared us the morbid details. I was in the mood for a comedy, but the morbid tone of the movie did not help me. Poe's poem, "the raven" strikes me as totally morbid.

Accepted Answer

/ˈmɔːbəd, ˈmɔːbɪd $ ˈmɔːr-/  adj. depressed, sad; depressing; gruesome, repugnant; sickly, afflicted; of or pertaining to disease  دکتر«گریل» جزئیات مربوط به بیماری را از ما دریغ داشت.   دل و دماغ یک کمدی را داشتیم اما لحن بیمارگون فیلم به من کمک نکرد.   شعر «کلاغ» سروده ی «پو» بسیار غم انگیز و مرگبار است.

Front	morbid
Pronunciation	/ˈmɔːbəd, ˈmɔːbɪd $ ˈmɔːr-/
Meaning	بیمار ، دچار بیماری ، بیمارگونه ، سهمگین ، مخوف
Synonym	adj. depressed, sad; depressing; gruesome, repugnant; sickly, afflicted; of or pertaining to disease
Example1	Doctor Grill spared us the morbid details.
Example1-1	دکتر«گریل» جزئیات مربوط به بیماری را از ما دریغ داشت.
Example2	I was in the mood for a comedy, but the morbid tone of the movie did not help me.
Example2-2	دل و دماغ یک کمدی را داشتیم اما لحن بیمارگون فیلم به من کمک نکرد.
Example3	Poe's poem, "the raven" strikes me as totally morbid.
Example3-3	شعر «کلاغ» سروده ی «پو» بسیار غم انگیز و مرگبار است.

Morbid بیماری به را و ˈmɔːbəd ˈmɔːbɪd ˈmɔːr /